برداشت های از زندگی شهید صادق دمرچلی

در دنیای تاریک امروزی که مشکلات و آسیب های اجتماعی به طور فوق العاده ای افزایش پیدا کرده، نیاز به چراغ هدایتی احساس می شود. شهدای عزیز 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم که در اوج لذت جوانی جان شیرین خود را در راه دفاع از اسلام و انقلاب فدا کردند، قطعا با راهنمایی گرفتن از زندگی شهدا، این چراغ هدایتی می شود که ما می توانیم با توسل و کمک گرفتن از آن به حل مسائل و مشکلات زندگی خود بپردازیم و همانطور که حضرت امام (ره) فرمودند: «شهدا محفل بشریت هستند» با تمسک جویی از شهدا می­توانیم با آسیب های اجتماعی که امروزه گریبان گیر جامعه به ویژه قشر نوجوانان و جوانان شده، مقابله کنیم.

معرفی شهید صادق دمرچلی:

شهید صادق دمرچلی به عنوان اولین فرزند خانواده در 14 بهمن ماه 1345 در روستای کلنجین در یک خانوده مذهبی چشم به جهان گشود. در دوران کودکی آرام ولی پس از رفتن به مدرسه در مقطع ابتدایی با قرار گرفتن در کنار همسالان به ویژه همکلاسی های که از بستگان بودند، شلوغ کاری هایشان شروع شد. تا کلاس چهارم ابتدایی ادامه تحصیل داد، اما با توجه به علاقه مند نبودن به درس از ادامه تحصیل منصرف شد و و مقطعی هم برای کار به شهر قم که منزل پدر بزرگ مادری شان در این شهر بود مهاجرت کرد و به شغل نجاری مشغول شد.

ادامه نوشته

صحیفه عشق (شهید حسن قدیانی) به قلم هنرمند توانا آقای عباس قدیانی

بطرف گلزار شهدا حرکت میکنم ،به دیدار نسل ایثار و شهادت میروم و به واژه های پاکی و صداقت و راز سبز ماندن و جاودانگی آنان فکرمیکنم تا جرعه ایی از مرام و معرفت آنان دلهای کویری مان نیز جان بگیرد درمیان این شقایق زار هریک از این لاله ها ، حدیثی دارند به وسعت دریا ، آخر چگونه دربند خاک بمانند درحالیکه پرواز را با شوق آموخته اند چگونه از جان نگذرند درحالیکه میدانند این ، بهای دیدار است . بر سر مزار شهیدی میرسم که لبریز از معرفت و عشق به خدا بود اوزودتر از سن و سالش دلباخته این عشق شد آری سخن از پرستوی مهاجری بود با نام شهید حسن قدیانی سال 1361 صدای آژیر خطر و گلوله و همهمه جنگ از هرطرف شنیده میشد در آن سال شهید حسن قدیانی که بیش از هفده بهار از عمر با عزت او میگذشت، زائر کربلا شد و به خیل عظیم همرزمانش در منطقه عملیاتی بیت المقدس پیوست مکانی که شقایق ها روئید و سرافرازی و سربلندی اوج گرفت . این دیار سربلند فصلهای سرخ و خونینی را پشت سر گذاشته است آسمان منطقه جنوب ، بستان ، سوسنگرد ،خرمشهر ،شلمچه ....... شاهد رشادت و مقاومت و شهادت مردانی بزرگ بودو این مکان زیارتگاه دلدادگانی که خود زائر بودند ودرنیمه راه سفر بسوی معبود خود پر کشیدند . از آنروز سالها میگذرد ،بیاد دارم روزیکه مادر مهربانت تورا در آغوش گرفته وبا تو سخن میگفت : فرزندم ، حسن جان ، غم فراق از تو را چگونه باورکنم ؟ تاکی به انتظار آمدنت لحظه شماری کنم ؟ اشکهای این مادر مهربان نشان ازغم پنهانی بودکه.همه را منقلب ودلتنگ کرده بود.وسالها بعد روح بلند این این مادر بزرگوار آسمانی شد وبه فرزندشهیدش پیوست . آنروز عطر صلوات بود و دود اسپند وآغاز یک سفر .... شهید حسن قدیانی عاشق آن مکتبی بود که از عاشورا و سید سالار شهیدان ابا عبدالله امام حسین (ع) سرمشق گرفته بود . او پر کشید و آسمانی شد و باخون خود شقایق ها و لاله ها روئید . شهید عزیز ،حسن جان ، وقتی امروز وصیت نامه ات را مطالعه میکنم که چگونه با آن سن هفده ساله ات وبا دستخط خود حدیث قدسی را چنان نوشتی که باید مکتب عشق وفاداری را از تو آموخت . ولی افسوس با گذر زمان راه شما را گم کردیم و واژه هایمان رنگ ریا و بی مهری گرفت دیگر کوچه های اخلاص و صداقت به فراموشی سپرده شد نگاه مان به یکدیگر فقط سود و زیان است و بس دیگر پنجره دلهایمان به باغ گلمحمدی باز نمیشود و آئینه دلهایمان غباری گرفته است شهید عزیزم ، از آسمان که به ما می نگری دعا کن که این روزهای غبار و گناه از دلهای ما زدوده شود تا شاید منبع نوری بیابیم و به آرامش برسیم . اکنون با غمی ازفراق تو و زمزمه ایی بر لب : خداحافظ ای هم نشین همیشه خدا حافظ ای داغ بر دل نشسته توتنها نمی مانی ای مانده برمن تورا می سپارم به دلهای خسته تورا می سپارم به مینای مهتاب تورا می سپارم به دامان دریا تقدیم به شهید حسن قدیانی 

 نویسنده عباس قدیانی

به یاد شهدای کلنجینی علمیات کربلای 5

مقام معظم رهبری: ابتکار نظامی برخاسته از شور ایمان و فداکاری رزمندگان،

عامل تسخیر دژهای تسخیر ناپذیر در کربلای 5 بود.

در عملیات کربلای 5 هفت هزار و 651 رزمنده ایرانی به شهادت رسیدند که از این تعداد 11 نفر از شهدای این علمیات از روستای کلنجین بودند.

«کلنجین وطن من» عملیات کربلای5‌ که یکی از بزرگترین عملیات‌های رزمندگان در طول جنگ تحمیلی بود، 31 سال پیش در تاریخ 19 دی‌‌ماه سال 1365 با رمز مبارک‌ یازهرا (ع) در منطقه‌ شلمچه‌ و شرق بصره‌ آغاز شد. سنگینی شرایط دشوار پس از عملیات کربلای 4 ضرورت انجام عملیات دیگری را ایجاب می‌کرد. عملیاتی که پیروزی آن تضمین شده باشد و ضمنا از جنبه نظامی ‌و سیاسی بسیار ارزشمند باشد تا آثار نامطلوب عدم فتح کربلای 4 را جبران کند. فرماندهان و رزمندگان ایرانی در میانه تردید و امید، 19 دی به خط شلمچه زدند و عراقی ها در جشن پیروزی‌شان در کربلای 4 حسابی غافلگیر شدند. روش و منش چاپلوس پروری صدام از دلایل اصلی این غافلگیری بود.

ناحيه‌ي‌ مرزي‌ِ استراتژيك‌ شلمچه‌ در منطقه‌ي‌ شمال‌ غربي‌خرمشهر واقع‌ شده‌ كه‌ از جنوب‌ با اروند رود، از شمال‌ با منطقه‌ي ‌عمومي‌ اهواز و از غرب‌ با مرزهاي‌ بين‌ المللي‌ ايران‌ و عراق، محصورگرديده‌ است‌. وجود اروند رود در جنوب‌ آن‌، درياچه‌ي‌ ماهي‌ و جزاير  بوبيان‌، ويژگي‌ نظامي‌ خاصي‌ را در اين‌ منطقه‌ به‌ وجود آورده‌ است‌ و به‌ خاطر نزديكي‌ جغرافيايي‌ آن‌ با شهر صنعتي‌ بصره‌، از نظركارشناسان‌ نظامي‌، داراي‌ اهميت‌ فوق العاده‌اي‌ بوده‌ است‌.

ارزشمندترين منطقه موجود شلمچه بود که دشمن در آن مستحکم ترين مواضع و موانع را داشت، به طوري که عبور از آن ها غير ممکن مي نمود و با توجه به اصول نظامي شناخته شده و محاسبات کمي، ضريب موفقيت بسيار ناچيز بود و بالطبع تضمين پيروزي از سوي فرماندهان عمليات را غير ممکن مي ساخت؛ ليکن ضرورت غير قابل انکار ادامه جنگ در آن موقعيت و لزوم تسريع در تصميم گيري پس از عمليات کربلاي 4 سبب گرديد که صرفا براي انجام تکليف و با اميد به نصرت الهي، تمامي نيروهاي خودي اعم از رزمنده و فرمانده براي عمليات بزرگ کربلاي 5 آماده شوند.

انهدام‌ دشمن‌ در كربلاي‌5 به مراتب‌ بيشتر از والفجر8 بود، به‌ گونه‌اي‌ كه‌ حتي‌ تحليلگران‌ غرب‌ ناچار به‌ اعتراف‌ گوشه‌اي‌ از اين‌ مساله‌ شدند. شلمچه‌ به‌ منزله‌ يكي‌ از قويترين‌ دژهاي‌ دشمن‌ محسوب‌ مي‌شد و اين‌ براي‌ ارتش‌ عراق‌ بمنزله‌ ديواري‌ غير قابل‌ نفوذ بود و همين‌ اعتماد بيش‌ از اندازه‌ نسبت‌ به‌ منطقه، تاثير بسزايي‌ در غافلگيري‌ دشمن‌ داشت. اين‌ عمليات‌ با انجام‌ چندين‌ عمليات‌ محدود كه‌ بعدها «عمليات‌ تكميلي» نام‌ گرفت، كامل‌ شد. اين‌ عمليات‌ باعث‌ تثبيت‌ و ترميم‌ خطوط‌ پدافندي‌ نيروهاي‌ ايراني‌ گرديد.
در راس‌ اهداف‌ عمليات‌ تكميلي، پنج‌ هدف‌ عمده‌ قرار داشت:

1-  تكميل‌ و ترميم‌ خط‌ پدافندي‌ خودي‌ در نهر جاسم

2- توسعه‌ و تثبيت‌ نهايي‌ سر پل‌ منطقه‌ غرب‌ نهر جاسم‌ و پيشروي‌ عمده‌ به‌ سوي‌ كانال‌ زوجي

‌3- تصرف‌ مجدد سر پل‌ غرب‌ كانال‌ ماهي‌ و گرفتن‌ جناح‌ اساسي‌ از دشمن

4- حضور موثر و تهديد منطقه‌ استراتژيك‌ شرق‌ كانال‌ زوجي

5- انهدام‌ بخشي‌ وسيع‌ از امكانات‌ و نفرات‌ دشمن

در عمليات‌ كربلاي‌5 بيش‌ از80 فروند هواپيما،700 دستگاه‌ تانك‌ و نفربر،250 قبضه‌ توپ‌ صحرايي‌ و ضد هوايي، صدها قبضه‌ انواع‌ ادوات‌ نيمه‌ سنگين،1500 دستگاه‌ خودرو، دستگاه‌ انواع‌ ادوات‌ مهندسي‌- رزمي، مقدار زيادي‌ سلاح‌ سبك‌ و مهمات‌ دشمن‌ منهدم‌ شد.

همچنين‌ در اين‌ عمليات‌81 تيپ‌ و گردان‌ مستقل‌ دشمن‌ منهدم‌ و34 تيپ‌ و گردان‌ نيز آسيب‌ كلي‌ ديد. تعداد كشته‌ و زخمي‌ها و اسراي‌ عراق‌ بالغ‌ بر42700 تن‌ بود. علاوه‌ بر آن‌220 دستگاه‌ تانك‌ و نفربر،500 دستگاه‌ خودرو،85 قبضه‌ انواع‌ توپ، هزاران‌ قبضه‌ سلاحهاي‌ سبك‌ و سنگين‌ و مقدار زيادي‌ مهمات‌ نيز به‌ غنيمت‌ نيروهاي‌ خودي‌ درآمد.

در اين‌ عمليات‌ بزرگ‌ و طولاني‌ كه‌ با سنگين‌ترين‌ و بيشترين‌ پاتك‌هاي‌ دشمن‌ توام‌ بود، چندين‌ تن‌ از فرماندهان‌ برجسته‌ ايراني‌ مانند «حسين‌ خرازي» فرمانده‌ لشكر14 امام‌ حسين‌(7) از اصفهان، «يدالله‌ كلهر» قائم‌مقام‌ لشكر27 محمد رسول‌ الله(9) از تهران، «حجت‌الاسلام‌ والمسلمين‌ عبدالله‌ ميثمي» مسؤ‌ول‌ حوزه‌ نمايندگي‌ حضرت‌ امام(4) در قرارگاه‌ خاتم‌ الانبيأ9))، اسماعيل‌ دقايقي‌ فرمانده‌ لشكر9 بدر، هاشم‌ اعتمادي‌ فرمانده‌ تيپ‌ امام‌ حسن(7) محمدعلي‌ شاهمرادي‌ فرمانده‌ تيپ‌44 قمر بني‌هاشم، حاج‌ قاسم‌ ميرحسيني‌ قائم‌مقام‌ لشكر41 ثارالله، محمد فرومندي‌ قائم‌ مقام‌ لشكر5 نصر و... به‌ شهادت‌ رسيدند(منبع:کانال تخصصی اطلاع رسانی دفاع مقدس).

 دراین عملیات هفت هزار و 651 رزمنده ایرانی به شهادت رسیدند که 400 نفر از آنها از فرماندهان بودند. همچنین 53 هزار و 299 نفر مجروح و 3 هزار و 522 نفر نیز مفقودالااثر شدند. در این عملیات، لشکر بدر نیز با 16 هزار نیروی عراقی همراه با نیروهای ایرانی جنگیدند(منبع سایت تبیان).

یاد آور می شود؛ تعداد 11 نفر از شهدای این علمیات از خطه کلنجین بودند. برای شادی روح همه شهدای اسلام به خصوص شهدای روستای کلنجین صلوات می فرستیم.

1-    شهید بزرگوار آقای علی محمد قدیانی تاریخ شهادت 25/10/65

2 - شهید بزرگوار آقای تیمور محمدی خوشرو تاریخ شهادت 9/12/65

3-    شهید بزرگوار آقای خسرو دمیرچیلو تاریخ شهادت 21/10/65

4-    شهید بزرگوار آقای سلطانعلی دمیرچلی تاریخ شهادت 15/12/65

5-    شهید بزرگوار آقای مرتضی دمیرچیلو تاریخ شهادت 29/10/65

6-    شهید بزرگوار آقای صادق دمرچلی تاریخ شهادت 02/11/65

7-    شهید بزرگوار آقای ابوالفضل دمیرچلی تاریخ شهادت 25/10/65

8-    شهید بزرگوار آقای مجید آرمیون تاریخ شهادت 23/10/65

9-    شهید بزرگوار آقای تقی آجرلو تاریخ شهادت 19/10/65

10-شهید بزرگوار آقای ابوالقاسم آجرلو تاریخ شهادت 05/11/65

11- شهید بزرگوار آقای علی اکبر دمیرچلی تاریخ شهادت 19/10/65

معرفی شهید علی دمرچلی از شهدای روستای کلنجین

زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست(مقام معظم رهبری)

«کلنجین وطن من» سالها از دفاع مقدس مي گذرد. دوران نوراني و پرجاذبه اي كه به فرمايش رهبر معظم انقلاب به يك گنج شباهت دارد.  در آن دوران جواناني به عرصه ي نبرد وارد شدند كه بنا به گفته ي روح خدا، خميني كبير: ره صد ساله را يك شبه طي كردند. آن جوانان مسير طولاني و پرمخاطره ي عارفان را كه با سجاده نشيني و عزلت گزيني حاصل شده بود يك باره پيمودند.

یکی از این جوانان کلنجینی که جان شیرین خود را در راه اسلام و وطن خویش فدا کرد، شهید علی دمرچلی بود. این شهید بزرگوار در یک خانواده مذهبی در روستای کلنجین محله آهنگران به دنیا آمد، پدر ایشان اوستا عباس که در قدیم ایام اوستای آسیاب های آبی و دستی بود. این شهید بزرگوار چهارمین فرزند خانواده بود و تحصیلات خود را تا مقطع سوم راهنمایی ادامه داد. بعد از آن در کنار پدرشان به کار کشاورزی مشغول شد. از خصوصیات اخلاقی این شهید می توان به تواضع، فروتنی و احترام به بزرگترها به ویژه به پدر و مادر نام برد.

 با شروع جنگ تحمیلی با شوق حضور در جبهه های حق علیه باطل به دوران سربازی اعزام شد. و در تاریخ 31/02/65 در منطقه عملیاتی حاج عمران با اصابت ترکش به فیض شهادت نائل شد. و پیکر پاکشان در گلزار شهدای کلنجین به خاک سپرده شد. روحش شاد یادش گرامی باد. 

دل نوشته آقای عباس قدیانی از همشهریان هنرمند در رابطه با شهید داود قدیانی

عشق یعنی استخوان و یک پلاک                            سالها تنهای و تنها زیر خاک

هنگام غروب آفتاب، آنگاه که آخرین ذرات وداع آمیز نور خورشید از روی ابرها عبور می کرد، درخشش سرخ رنگی در آسمان نمایان می شد و دلتنگی عجیبی مرا فرا می گرفت زیرا که ظلمت و سکوت شب، به انتظار نشسته و دل هجران زاده و سوخته ام مرا بیاد خاطرات شهید جاوید الاثر داود قدیانی انداخته است. او پرستوی مهاجری بود که آهسته بال گشود و آسمانی شد. گ

بیاد می آورم در آن سالهای دور، و در یک روز پاییزی، لحظه ایی مادرش او را در آغوش می گیرد و نجواهای مادرانه را در گوشش زمزمه می کند:

دلبندم، لحظه های بی تابی و جدایی از تو را چگونه باور کنم؟

فرزندم، ای شادیبخش، قلب خسته ام، تو را به خداوند یکتا می سپارم و چشم انتظار آمدنت هستم و بدان عطر نفسهایت همیشه در فضای خانه جاریست.

اشکهای جدایی و غم هجرانش، سالها بر دل و جانش نشسته است.

آه مادر شهیدم، دراین سالهای طولانی چه روزها و شبهایی را با دلتنگی سپری کردی و همیشه این کلام را زمزمه می کردی:

تا کی در  انتظار گذاری به زاریم

باز آی بعد از این همه چشم انتظاریم

شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد

چشمی نماند شاهد شب زاریم

در یکی از روزهای بهاری سالهای نه چندان دور بدیدار این پدر شهید بزرگوار رفتم او چقدر با دلی پاک و مهربان و صمیمی سخن می گفت و در نگاهش نوعی انتظار موج می زد. در حالیکه لحظه ایی سکوت و فضای احساسی در آن جلسه حاکم بود... قطرات اشک همچون شبنم بهاری از وی جاری شد، این اشک های سوزان که از دل پر حرارت آن پدر شهید برخاسته بود مرا هم منقلب کرد و سالها گذشت ... و او با چشمانی منتظر بدیدار معبود خود شتافت.

شهید داود قدیانی، سالهاست گمنام و غریب مهمان منطقه ایی در سرزمینی از شقایق هاست. همان مکانهایی که دشتها و کوههایش شاهد ایثار و مقاومت رزمندگان غیور بود.

چقدر تجربه کردم غم نیامدنت را

به روی سینه فشردم حضور پیراهنت را

و اینک سالهاست از هجرت تو می گذرد و تو

انعکاس زیبای خورشید در رود خانه های سرخ حماسه ایی

اکنون با غمی از فراق تو و یاد خاطراتت، نغمه ایی را برلبم

رفتی آسمان خبر از هجرت تو داد

گفتم به او که، کوی شقایق کجاست

رفتی به سرزمین شقایق شبی و من

دیدم که سنگر تو کوی لاله هاست

آن شب که با کبوتران همسفر شدی

گفتی در آن زمین، دل پاکم ز غم رهاست

تقدیم به شهید جاویدالاثر: شهید داود قدیانی

نویسنده: عباس قدیانی

یاد و خاطره ای از بازگشت آزاده شهید داود آزاد مهر(دمیرچی) به کلنجین

«کلنجین وطن من» 26 مرداد سالروز ورود آزادگان به کشور از آن دست حوادث تاریخی است که شیرینی خاطره اش همیشه در کام مردم مهین ما حس می شود. طعم لذت بخش آزادی و بازگشت عزیزان به وطن،  27 سال گذشته است و هنوز آمیخته با خاطره آن روز های بوی اسپند و گلاب در یادمان زنده است. سال ها از این خاطرات خوش گذشته است اما دیدن تصاویر آن روز ها هنوز برایمان تکرای نشده است.  

یکی از آزادگان سرافرازی که به کشور بازگشت سردار شهید داود آزاد مهر(دمیرچی) بود، ایشان از جوانان انقلابی کلنجین بود که در تاریخ13/06/61، با دعوت حضرت امام(ره) مبنی بر حضور جوانان در جبهه های حق علیه باطل، ادامه تحصیل خود نیمه تمام گذاشت و به جبهه ها رفت و به مدت سه سال در کنار سایر رزمندگان به دفاع از خاک مقدس کشورمان پرداخت و در تاریخ 13/11/64 در علمیات والفجر 8  به دلیل جراحات شدید و بی حالی به دست نیروی بعثی اسیرشد. خاطرم است عید سال 65 بعد از عملیات والفجر 8  برادرم شهید صادق دمرچلی به مرخصی آمده بود وقتی مادرم از ایشان پرسید از آقا داود چه خبر داری، سرش را پایین انداخت و با گریه کنان گفت مادر کاش داود شهید می شد، اسیر شده(در دوران جنگ به دلیل رفتارهای وحشیانه بعثی ها با اسرای ایرانی، رزمندگان شهادت را به اسیر شدن ترجیح می دادند).

با آغاز بازگشت آزادگان زمزمه بازگشت آقای داود آزاد مهر(دمیرچی) در بین اهالی شنیده می شد، بالاخره روز موعود فرا رسید. ایشان در تاریخ 02/06/69 با استقبال گرم مردم کلنجین به وطن بازگشت. در آن روز همه مردم آمده بودند از کوچک تا بزرگ وقتی از ماشین پیاده شد تا منزل پدری در بین انبوه جمعیت بر دوش برادر بزرگتر خود قرار گرفت و مردم با شعارهای خود بازگشت غروآفرین را تبریک می گفتند. دیدن چهره پدر و مادر بعد از چندین سال و به آغوش گرفتن آنان صحنه ای زیبایی بود که مردم با دیدن این صحنه به گریه افتادند.  پس چند از روز ایشان را در بالای تپه روبروی منزل پدرشان دیدم که کتابی بر دست داشت و به مطالعه مشغول بود. وقتی من را دید شناخت و از خاطراتش با برادرم شهید صادق دمرچلی برام تعریف کرد.

بخشی از زندگی شهید: این شهید عزیز در تاریخ 16/02/1341 در روستای کلنجین در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد و با حضور در جبهه ها در مناطق عملیاتی دوکوهه، هویزه، چزابه، سوسنگرد، سومار، فکه، فاو، هفت تپه، آبادان، مریوان، مهران، دهلران، موسیان، شلمچه، حلبچه، مجنون و طالئیه حضور فعال داشت. ایشان هرگز در دوران اسارت آرام نگرفت. گرچه جسم او در اسارت بود اما ایمان و عقیده اش هرگز تسلیم نشد. براساس خاطراتی که توسط همرزمان او نقل شده در دوران اسارت عالقه وافری به فراگیری علم و دانش و تهذیب و تزکیه داشت به طوری که توانسته بود زبان انگلیسی و عربی را فراگیرد. و پس از پنج سال دور از وطن در تاریخ 02/06/69  به وطن بازگشت در حالی که اثر مرگبار بمب شیمیایی بر آن نقش بسته بود، و آثار جنگ حتی با وجود خاموشی شعله های آتش او را رها نمی کرد. بالاخره در تاریخ 23/07/79 به درجه رفیع شهادت نایل شد و در بهشت زهرا قطعه 00 ردیف 13 شماره 64 آرام گرفت. روحش شاد و یادش گرامی باد.

فرازهایی از وصیتنامه شهید: برادران و عزیزان ! دنیا محل گذر و آخرت جایگاه ابدی است پس باید جایگاه ابدی خود را اصلاح کنیم، زیرا این دنیا فانی است و ما بهتر از امام حسین (ع) که فرزندان و اصحاب خود را قربانی نمود نیستیم. آنچه که ما از خون و جان تقدیم می کنیم تنها امانت خداوند در نزد ماست. برادران ! باید خود را برای مقابله با دشمنان خدا یعنی شیطان بزرگ آمریکا و غده سرطانی سرزمین های اسلامی، اسرائیل آماده کرده و به خاطر آزادی انسان ها تلاش کنید. زیرا خداوند متعال انسان را آفریده و کسی حق ندارد آزادی انسان را اگرچه بنده ای ضعیف باشد سلب کند. بنابراین مسئله جهاد ادامه خط توحید است و ما نباید پیروزی را که خداوند وعده داده فراموش کنیم.

در پایان از همکاری خانواده گرامی این شهید صمیمانه تشکر می کنم.

برای دیدن تصاویر بیشتر روی ادامه مطلب کلیک کنید. 

ادامه نوشته

دل نوشته آقای عباس قدیانی برای شهید رمضانعلی قدیانی

 زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست. مقام معظم رهبری

«کلنجین وطن من»در ایامی قرار داریم که به دلیل جانفشانی جوانان غیور ایران زمین در آزاد سازی خرمشهر، به روزهای مقاومت و پایداری نام گرفته است. جانفشانی جوانان عزیز در آن ایام باعث شد امروز کشور ما در امنیت و آرامش کامل باشد. وظیفه ای که ما در حال حاضر بر عهده داریم آشنا کردن جوانان با ارزش های دفاع مقدس می باشد. وظیفه ای که اگر به خوبی انجام شود، ضمن تقویت باورهای دینی جوانان،  پایه های نظام انقلاب اسلامی را مستحکم تر خواهد کرد.

 جناب آقای عباس قدیانی از همشهریان هنرمند با دل نوشته هایی برای شهدای عزیز روستایمان کلنجین، این وظیفه را به خوبی انجام می دهند. ایشان در آخرین نوشته خود به ویژگی های شخصیتی هم رزم شهید چمران، شهید بزرگوار رمضانعلی قدیانی اشاره کرده است.  

امروز با دلی خسته اما امیدوار آمده ام تا زیارتتان کنم و در این روزگار فقر محبت ها، نگاهمان لبریز از باده التماس به شماست.

مرا بالی است از پرواز مانده

قدمهایی است در آغاز مانده

شهیدان، برایمان دعا کنید این غبار و گناه از دلهای ما زدوده شود و به آرامش برسیم. قلم عاجز است از ایثار و مقاومت و از رشادتهای آنان چیزی بنویسد. از کدامین حدیث دریا، و چگونه از لاله های سرخ شقایق که در فکه شلمچه، هویزه، سوسنگرد، بستان و خرمشهر ... بازگو کنم. خاطره مردانی پیش روی ماست که دلهایشان به زلالی آب و شکوه عشق را با شکفتن در خون خود تعبیه کردند، لبریز از معرفت و عشق بودند در اینجا سخن از پرستوی عاشقی بود. با نام شهید رمضانعلی قدیانی که زادگاهش روستای کلنجین بود. بزرگ مردی که عاشق اهل بیت بود و راه شهادت را برگزید آهسته بال گشود و آسمانی شد خدا را در سجده هایش می ستود و برای رضای حق گام بر می داشت.

سال 59، صدای آژیر و خطر، جنگ، هم همه و شلوغی بمباران و تجاوز دشمن و آماده شدن  مردم برای نبردی طولانی و او  هم در اوج جوانی بیاری سردار بزرگ جبهه های جنگ، شهید چمران شتافت. کیست که در کنار این عارف دلسوخته و رزمنده و معلم اخلاق قرار گیرد و درس عشق به حق تعالی را نیاموزد. همان شهیدی که می گفت: خدایا، همه وجودم از اشک می جوشد، می لرزد، می سوزد و خاکستر می شود. اشک شده ام و دیگر هیچ، به من اجازه بده تا در جوارت قربانی شوم و برخاک ریخته شوم و از وجود اشکم غنچه ایی بشکفد که نسیم عشق و عرفان و فداکاری از آن سرچشمه گیرد...

آری در حالیکه زخمهای تنش حاصل آزاد سازی سوسنگرد و بستان بود، شهری که آن همه شقایق در دل کاشت. ولی عشق به پرواز او را راهی منطقه دو قلو شرهانی نمود و در این منطقه به شهادت رسید. منطقه ای که سالها پیکر این شهید را به امانت در دل خود جای داده بود.

چقدر تجربه کردم غم نیامدنت را

به روی سینه فشردم، حضور پیراهنت را

منطقه ایی که بوی رشادت و عطر دلنواز شهادت می وزید و خون غیرت و مردانگی آن دیار را می توان دید، و اینک تو رفته ایی و من با غمی جانکاه که بر شانه هایم سنگینی می کند، و زمزمه ای بر لبم:

کجائید ای شهیدان خدایی

بلا جویان دشت کربلایی

کجائید ای سبک روحان عاشق

پرنده تر ز مرغان هوایی

نویسنده: عباس قدیانی

 

    

خاطرات شهید صاحب کرامت حسن آجرلو  از زبان آقای سلیمان دمیرچی

 

«کلنجین وطن من»شهید حسن آجرلو سوم مرداد ۱۳۴۷، در روستای کلنجین از توابع شهر ستان آوج به دنیا آمد. پدرش محمود، کشاورز بود و مادرش زینب (فوت۱۳۵۶) نام داشت. دانشجوی دوره کاردانی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و ششم اسفند ۱۳۶۶، در حلبچه عراق بر اثر اصابت ترکش به کمر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. این شهید بزرگوار از شهدای شاخص روستای کلنجین بوده که صاحب کرامت نیز می باشد.

آقای سلیمان دمیرچی که از کودکی با این شهید در این محله ساکن بودند  و کودکی خود را با هم سپری کردند، خاطره ای را که از این شهید صاحب کرامت روایت کرده، به حضور همشهری ها تقدیم می گردد. 

برای مطالعه این خاطره بر روی ادامه مطلب کلیک کنید. 

ادامه نوشته

اسامی شهدای عملیات کربلای 5 روستای کلنجین

 عملیات کربلای 5‌  که یکی از بزرگترین عملیات‌های رزمندگان در طول جنگ تحمیلی بود، 30 سال پیش در تاریخ 19 دی‌‌ماه سال 1365 با رمز مبارک‌ یازهرا(ع) در منطقه‌ شلمچه‌ و شرق بصره‌ آغاز شد. سنگینی شرایط دشوار پس از عملیات کربلای 4 ضرورت انجام عملیات دیگری را ایجاب می‌کرد. عملیاتی که پیروزی آن تضمین شده باشد و ضمنا از جنبه نظامی ‌و سیاسی بسیار ارزشمند باشد تا آثار نامطلوب عدم فتح کربلای 4 را جبران کند.

در این عملیات غرور آفرین رزمندگانی از روستای عزیزمان کلنجین نیز شرکت داشتند و به درجه رفیع شهادت نایل شدند. به همین منظور شهدای هم وطنی که در این عملیات شرکت داشتند به حضورتان معرفی می گردند.

برای شادی روح همه شهدای اسلام به خصوص شهدای روستای کلنجین صلوات.

1-    شهید بزرگوار آقای تیمور محمدی خوشرو تاریخ شهادت 9/12/65

2-    شهید بزرگوار آقای علی محمد قدیانی تاریخ شهادت 25/10/65

3-    شهید بزرگوار آقای خسرو دمیرچیلو تاریخ شهادت 21/10/65

4-    شهید بزرگوار آقای سلطانعلی دمیرچلی تاریخ شهادت 15/12/65

5-    شهید بزرگوار آقای مرتضی دمیرچیلو تاریخ شهادت 29/10/65

6-    شهید بزرگوار آقای صادق دمرچلی تاریخ شهادت 02/11/65

7-    شهید بزرگوار آقای ابوالفضل دمیرچلی تاریخ شهادت 25/10/65

8-    شهید بزرگوار آقای مجید آرمیون تاریخ شهادت 23/10/65

9-    شهید بزرگوار آقای تقی آجرلو تاریخ شهادت 19/10/65

10-شهید بزرگوار آقای ابوالقاسم آجرلو تاریخ شهادت 05/11/65

11- شهید بزرگوار آقای علی اکبر دمیرچلی تاریخ شهادت 19/10/65

 

خاطرات آزاده  سرافزار آقای قربانعلی قدیانی

بخش اول (دوران سربازی)

سال 58 بود که با فرمان امام خمینی (ره) بسیج بیست میلیونی تشکیل شد. جوانان با شور و شوق در مساجد عضو بسیج می شدند و من هم درکانون ابوذر نام نویسی کرده و دوره ابتدایی آموزش را پشت سر گذاشتم. شش ماه بعد در مسجد امام رضا(ع) عضو شدم، یک شب در کانون و یک شب در مسجد  امام رضا(ع)، روزها هم در مدرسه راهنمایی ابوذر مشغول درس خواندن بودم. سال 61 بود که ترک تحصیل کردم روزها سر کار می رفتم و شبها در مساجد مشغول آموزش بودم چندین بار ثبت نام برای اعزام به جبهه نمودم که هر بار با نارضایتی مادرم مواجه می شدم. روزها و ماه ها گذشت تا اینکه با چند نفر از دوستان برای خدمت مقدس سربازی اقدام کرده و در تاریخ 18/02/65 برای مرکز آموزشی صفر 2 راهی شاهرورد شدیم سه ماه آموزشی را پشت سر گذاشته  در تاریخ 12/05/65 به کرمانشاه اعزام و آنجا پس از تقسیم با دوست و بچه محلی هایم شهید عباس محمدی به لشگر 81 زرهی تیپ 2 گردان 285 تانگ منطقه جنگی سرپل ذهاب اعزام شدیم. دوران خدمتم را در غرب کشور سپری کردم ، حتی گردان به جنوب هم که می رفت من به خاطر مسئولیتم که مهمات رسانی بود در مقر باقی می ماندم.

برای مطالعه بخش های بعدی به ادامه مطلب مراجعه کنید. 

ادامه نوشته

معرفی یکی از شهدای کربلای 5

کلنجین وطن من - شهید صادق دمیرچلی در سال 1345/11/14 در روستای کلنجین در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد . تحصیلات خود را تا چهارم ابتدائی ادامه داد و پس از ترک تحصیل در سن 13 سالگی به شهر مقدس قم مهاجرت نمود و در کنار مادر بزرگ و دائی شان به کار نجاری مشغول شد . پس از شروع جنگ از اوایل سال 1360 در سن 15 سالگی به عنوان بسیجی به جبهه های حق علیه باطل شتافت و از سال 62 تا سال 64 خدمت مقدس سربازی خود را در مناطق عملیاتی در لشکر 17 علی ابن ابیطالب  گذارند. پس از اتمام سربازی به عنوان پاسدار  به عضویت سپاه  پاسداران انقلاب اسلامی  در آمد  و   به دفاع  از میهن عزیزمان مشغول شد. در تاریخ 1365/11/02 در عملیات کربلای پنج در منطقه شملچه با اصابت خمپاره به درجه رفیع شهادت نایل شد و با وصیت این شهید بزرگوار پیکر پاکش در گلزارشهدای شهر قم به خاک سپرده شد. روحش شاد یادش گرامی .

تصاویر از این شهید بزرگوار 


نفر اول سمت راست شهید صادق دمیرچلی 

نفر دوم از سمت راست شهید صادق دمیرچلی 

پشت وانت سمت چپ شهید صادق دمیرچلی 

پیراهن آبی شهید صادق دمیرچلی 

نشسته از راست شهید صادق دمیرچلی  به همراه برادرش مرحوم باقر دمیرچلی 

شهید مهدی عزیزی از مدافعان حرم حضرت زینب (س)

 شهید مهدی عزیزی از مدافعان حرم حضرت زینب (س) در مورخ 11 مرداد ماه سال جاری  در خاک سوریه به دست تروریست های تکفیری به شهادت رسید.این شهید بزرگوار متولد روستای میان دره از توابع بخش آبگرم شهرستان آوج بود که در کشور سوریه  به دفاع از حرم اهل‌بیت(ع) مشغول بود. پیکر پاک مدافع حرم اهل بیت (ع) صبح روز سیزدهم مرداد ماه  در محله اتابک تهران  به دست عاشقان و ارادتمندان تشییع و در قطعه ۲۶ گلزار شهدای تهران به خاک سپرده شد.

برای آن شهید بزرگوار علوّ درجات را از خداوند متعال خواهانیم و امیدواریم  از ادامه دهندگان راه شهدای عزیزمان باشیم.

شهدا به یاد بسپاریم به خاک نسپاریم

 

درهفته دفاع مقدس وظیفه خود دانستم که تصویری از شهدای گرانقدر کلنجین که در جهبه های حق علیه باطل شرکت داشتند و باعث افتخار وعزت روستای کلنجین و کشور عزیرمان می باشد.به همراه مشخصات آن عزیران  دروبلاگم درج کنم . خدا کند در دنیا وآخرت شرمند شهدا نباشیم. البته با محدودیت های که در وبلاگ وجود دارد نتوانستم تمای شهدای عزیر را معرفی کنم امیدوارم در فرصت دیگر به معرفی شهدای عزیز دیگر روستا باشم .

شهید ابوالفضل قدیانی متولد ۱۳۴۱ در اوایل جنگ به عنوان بسیج از لشکر ۱۷علی ابن ابیطالب قم در جهبه های حق علیه باطل شرکت کرد . ودر عملیات خیبر در جزیره مجنون در تاریخ ۰۶/۱۲/۶۲ به درجه رفیع شهادت نایل آمد. ودر گلزار شهدای شهر قم به خاک سپرده شد.

شهید تقی آجرلومتولد ۱۳۵۳ دریک خانواده مذهبی در محله عمران آباد روستای کلنجین به دنیا آمد و با داشتن ۱۲سال در تاریخ ۱۱/۰۹/۶۵ به جهبه های حق علیه باطل اعزام شد ودر عملیات کربلای ۵ درمنطقه شملچه در تاریخ ۱۹/۱۰/۶۵ به درجه رفیع شهادت نایل آمد. وپیکر این شهید در مزار شهدای روستای کلنجین به خاک سپرده شد.

شهید حسن آجرلو متولد ۱۳۴۸ درمحله نزدیک امازاده عبدالقهار دریک خانواده مذهبی به دنیا آمد . وبرای ادامه تحصیل به دانش سرای تربیت معلم رفت ودر تاریخ ۰۳/۰۴/۶۶ به عنوان بسیجی به جهبه های حق علیه باطل شرکت کرد ودرتاریخ ۲۶/۱۲/۶۶ در عملیات والفجر ۱۰ در منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش به پشت پا به درجه رفیع شهادت نایل آمد. پیکر این شهید در مزار شهدای روستا به خاک سپرده شد.

آزاده شهید داود دمیرچلی متولد ۱۳۴۸ در روستای کلنجین در محله آهنگران دریک خانواده مذهبی به دنیا آمد در همان اوایل جنگ به عنوان پاسدار به جهبه های حق علیه باطل رفت ودر تاریخ ۱۳/۱۱/۶۶ به اسارات نیروهای بعثی درآمد و در تاریخ ۲/۶/۶۹ با سرافزاری به مهین خویش بازگشت ودر تاریخ ۲۳/۷/۷۹ بر اثر بیماری های ناشی از دوران ارسارت به درجه رفیع شهادت نایل آمد. از این شهید بزگوار دو فرزند به یادگار مانده است.

شهید صادق دمیرچلی  متولد ۱۳۴۵ در روستای کلنجین در محله نزدیک آهنگران به دنیا آمد ودر همان اوایل جنگ به عنوان بسیجی از شهر قم لشکر علی ابن ابیطالب به جهبه های حق علیه باطل اعزام شد وتاریخ ۰۱/۱۱/۶۵ در علمیات شلمچه بر اثر اصاب ترکش به درجه رفیع شهادت نایل آمد وبنا بر وصیت این شهد پیکر بزرگوارش در گلزار شهدای قم به خاک سپرده شد.

شهید علی اکبر آجرلومتولد ۱۳۴۵ در روستای کلنجین نزدیک عمران آباد در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد در تاریخ ۱۸/۱۱/۶۴ از لشکر ۸۱ زرهی قزوین به جهبه های حق علیه باطل اعزام شدو در تاریخ ۱۴/۳/۶۵ در منطقه شرهانی بر اثر اصابت ترکش به ققسه سینه این شهید بزرگوار به درجه رفیع شهادت نایل آمد در روستای کلنجین در مزار شهدا به خاک سپرده شد.

شهید علی دمیرچلی متولد ۱۳۴۵ در روستای کلنجین محله نزدیک آهنگران در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد پدر این بزرگوار کشاورز بود ودر تاریخ ۱۵/۷/۶۴ به جهبه های جنگ حق علیه باطل اعزام شد ودر تاریخ ۳۱/۰۲/۶۵ در منطقه عملیاتی حاجی عمران به درجه رفیع شهادت نائل آمد . ودر مزار شهدای روستای کلنجین به خاک سپرده شد.

 

تصاویری از شهدای روستای کلنجین

 

شهید صادق دمیرچلی

روحشان شاد ویادشان گرامی

انشاالله که شرمند شهداوامام شهدا نباشیم

 

عکس ووصیت نامه شهید ابوالفضل قدیانی

متن وصیت نامه شهید ابوالفضل قدیانی

بسم الله الرحمن الرحیم

اشهد ان الااله الا الله واشهد ان محمدا رسول الله واشهد ان امیرالمومنین علی ولی الله

(شهادت می دهم  به یگانگی خداوند و شهادت می دهم که محمد (ص ) رسول خدا وفرستاده او وشهادت می دهم که علی وصی وجانشین محمد خاتم النبیاوولی خداوامام شیعیان است )

حمدوستایش مخوص الله است . حمدوستایش بسیار آنگونه حمدی که تنها او را سزاواراست ومن به او پناه می بریم از شر نفسم زیرا که براستی نفس بسیار به بدی امر می کند . مگر آنکه مولایم مرا دررحمت خود گیرد وپناه میبرم به او از شر شیطان زیرا شیطان به دنبال هر گناهگناهی برمن می افزاید وبه او پناه می بریم از هر جبارتبهکار وپادشاه ستمگر وهر دشمن زورمندی . بارالها مرا از سپاه خویش قرارده که سپاهیان تو پیروزمند ومرا از حزب خویش قرارده که احزاب تو رستگارندومرا از دوستان خویش قرارده که دوستان تورا ترس  واندوهی نیست

بار پروردگارا قدم در راهی نهاده ام که فقط از تویاری می طلبم که تا  منتهی الیه ثابت قدم واستوار به پیش بروم از تو یاری می جویم که از این مسیر به بیراهه کشیده نشوم تو را به یاری می خوانم که دربین راه ودرهنگام اوج کاروار فقط وفقط به یاد تو بوده وصفتهای زشت شیطانی - فخر وخودخواهی ، ترس وبیم ، عجب وتکبررا از  من دور گردانی . خدایا توفیق رفیقم ساز که این کار محوله را این مسئولیت را که خون مطهر وطبیه هزاران هزار شهید از صدر اسلام تاکنون برگردنمان می باشد را به نحو احسن به پایان ببریم از تو می خواهم که مرا در برابر پیغمبرت ،علیت، فاطمه ات ،حسنت ، حسینت وفرزندان وجانشیان خلفش سزاواررو سفید گرانی . ای رب قادر متعال هنگام رودر روئی با دشمن به  من قوت قلب وقدرت تدبیر وتصمیم عطا بگردان پروردگارا هنگامی که تو خود دیگر از من راضی گشتی مرگم را شهادت در راه مقدس اسلام وقرآنت قرار ده . امین یا رب العالمین .

واما ای امت اسلام من فرزندی کو چک از جامعه بزرگ اسلامی ایران هستم وحقیرتر وکوچکوتراز آن  که بخواهم مطلبی و سخنی با شما بگویم زیرا که امت اسلامی ایران با الهام از مکتب پر بار اسلام ونهضت خونین حسین (ع ) ورهنمود های پیامبر گونه رهبر الهی خویش میسرخویش را شناخته وتا نابودی باطل وحاکمیت حق دست از مبارزه برنخواهد داشت  .من سخنی دارم با آنهایی که خدای ناکرده سوء ظنی نسبت به این حرکت دارند می گویم که اگر چند صباحی از نظرمادیات کمبودی احساس می شود ناله سرندهید شما بیاد آورید صدر اسلام را که پیامبر اکرم واصحابش  زن و فرزندانشان در شعب ابیطالب در گرمای سوزان عربستان با حداقل آب ونان چند سالی را گذراندند ولی دست از عقیده وهدف خویش  که همانا اسلاموپیروزی ان بود برنداشتند آیا شما همچنان زمان طاغوت حاضرید که ژنرالهای آمریکایی وانگلیسی واسرائیلی وغیر برشما حکومت کنند وبه بهانه های واهی بیت المال مسلمین را به یغما برند حتی حق وتو از این ملت مظلوم بگیرند ایا حاضرید که بازارهای شما مملو از جنسهای پر زرق وبرق ولوکس اروپا باد ودرمقابل منابع ومعادن غنی وخدادادی ما به غارت رود پس بیائید به پاس خون پاک شهیدان وبه حرمت معلولین ومجروحین وبه مظلومیت اسیران اسلام بجای این نق زدنها بجای این منفی بافیها دست در دست یکدیگر وبا یاری الله برای پیروزی اسلام و آبادانی کشور اسلام وقطع وابستگیها بکوشیم . واما این پدران ومادرانی که فرزندان خویش را از حضور درمتن انقلاب وجبهه ها برحذر می دارید آیا جز این است که اینها امانتهایی هستند که از سوی خداوند در نزد شما یند ایا شما با اینکار خویش آنها را از مرگ وخط نجات می دهید وایا شما با این عمل به خیال خام خود دین خدا را تنها می گذارید خیر زیرا که خداوند خودحافظ اسلام وقران است و شما فقط با این کار خویش مغبوض خداوند گردیده اید واما زهی سعادت وافتخارکه در راه حق تعالی از جان ومال وفرزند یگذرید زیرا که وعده پروردگار حق است که بهشت زیر سایه شمشیرهاست وای جوانان وکسانی که قدرت شرکت در پیکار حق علیه ظلم وبیدا ندارید ولی تن به این فریضه الهی نمی دهید بگفته امام عزیزمان دل بستن به پدر ومادر ودنیا شرک درمقابل الله است به هوش باشید که زمان زود گذر است نیاید روزی که تاسف بخوردید ولی دیگر راه برگشتی نباشد  . ای مردم شاکر ایران همچنان شکر گذار باشید که رهبری والا مقام درکسوت مقدس روحانیت به شما عطا فرمود مدافع امام عزیزوروحانیت مبارز باشید که هرچه داریم به توسط این قشر پاک وربانی بدست آورده ایم شهدای گرانقدرروحانیت که درصفحات تاریخ همچون اختر می درخشند گواه وشاهدان روشنی می باشند اری امت سلحشوراسلام مبادا که امام عزیزمان وروحانیت مبارزمان را تنها گذارید که انوقت آن کننند با ما که نباید پیش آید .

وشما این مادر عزیز  خداوند انشالله که ا ز شما راضی وشماهم از ما راضی باشید مادرم گرامیم مادر رنجیدید ه ام می دانم که سراسر عمرت را به سختی ومشقت گذرانده ی ولی مادر اینها همه آزمایش وامتحان از سوی خداست درمقابل سختیها مقازم  واستوار باش که انشالله اجرجزیل خداوندمتعال درعقبی به شما عطا فرماید .

روحش شاد یادگرامی