شعر عاشورایی
به نام خداوند کیهان مدار که از او بود بودنی استوار
بود آفریننده مهر وکین پنا هست برمردم نیک بین
هم اویست بربی پناهان پناه بدوبازگردیم از او دادخواه
محرم چو شدظهر روزدهم زگرد سم اسب شد مهر گم
بفرمود بابو تمامه حسین (ع) اذان گوی برخواندن رکعتین
اذان گفت وبستندصف نماز بندبیم از دشمن حیله ساز
حبیب مظاهرهمان شیرپیر مدافع زصف شد درآن داروگیر
چنان بود حیرت فزای آن نماز که شد مات آن لشگررزم ساز
دژم گشت دشمن از این کارکرد بدانسان که شد آتش جنگ سرد
دگر ره به اندیشه درشدعمر بترسید برخویش بیدادگر
زقلب سپه شد به صف نخست به تسبیح پور نبی چاره جست
کماندارها را به صف کرد باز ببستند برتیرصف نماز
حبیب ودگرچندگرد دلیر ببستند باجسم خود راه تیر
به سوی امام آمد ازدشمنان چو پروانه ها تیراز هرکران
یکی تیرشرسوی رهبردمان سعید اندرافکند خوددرمیان
سعید بن عبداله آن شیرمرد سپرکرد تن تیررا چاره کرد
برآورد از سینه پیکان کین براو بوداین تیرسیزدهمین
التماس دعا
منبع :منظومه شهیدان کربلا سیدرضا آل یاسین