ناز نگاهش ادا
شعری که در ذیل تقدیم حضورتان می کنم . توسط آقای علیعباس دمیرچی شاعر جوان کلنجین به نام ناز نگاهش ادا اخیراً سرورده شده است .
با اجازه آقای دمیرچی تقدیم به همه همشهرهای عزیز .
انشاالله از خواندن آن لذت ببرید و با ذکرصلواتی روح پدر ومادر وهمچنین برادر شهید گمنامش را شادکنید.
آه ز سرمای دل ، صبحت ما و شما
شهر و چراغ خطر ، طفلك بي ادعا
كوچكي دست آن دخترك گل فروش
زردي رخسار او از نوسان دما
لرزش دست و دلش ، تا كه فروشد گلش
با نگه التماس ، ضعف طنين صدا
خواب ندارد كه تا خواب به رويا كند
تاب زكف داده و ناز نگاهش ، ادا
باني مفهوم حق ، خسته كه نه ، بي رمق
غربت سرخ شفق ، منزل و ما وا کجا؟
راهي پر طمطراق ، دلبر و ويلا و باغ
يك نه كه صد چلچراغ ، خير رساند خدا
غبغب و باد غرور ، غرق به درياي شور
سبز نگشته عبور ، تا نزند شيشه را
هدیه او مریم ونرگس و زیبایی است
چون نخریدی نخر اخم وتفاخر چرا؟
+ نوشته شده در جمعه یازدهم بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۴۴ ب.ظ توسط رضا دمیرچلی
|